رخ افروزنده. که رخ افروخته دارد. که روی بیفروزد. سرخ روی. قرمزروی. زیباروی: گل که سلطان فصل نوروز است در میان همه رخ افروز است. (از ترجمه محاسن اصفهان ص 100)
رخ افروزنده. که رخ افروخته دارد. که روی بیفروزد. سرخ روی. قرمزروی. زیباروی: گل که سلطان فصل نوروز است در میان همه رخ افروز است. (از ترجمه محاسن اصفهان ص 100)
ویژگی هر چیزی که در شب درخشندگی و روشنایی داشته باشد، ماه، کرم شب تاب، حشره ای باریک و زرد رنگ از خانوادۀ سوسک که مادۀ آن از زیر شکم خود نور می تاباند، شب فروز، یراعه، ولدالزّنا، کمیچه، آتشک، آتشیزه، کرم شب افروز، شب چراغک، چراغینه، کاونه، چراغک، شب تاب
ویژگی هر چیزی که در شب درخشندگی و روشنایی داشته باشد، ماه، کِرمِ شَب تاب، حشره ای باریک و زرد رنگ از خانوادۀ سوسک که مادۀ آن از زیر شکم خود نور می تاباند، شَب فُروز، یَراعِه، وَلَدُالزِّنا، کَمیچِه، آتَشَک، آتَشیزِه، کِرمِ شَب اَفروز، شَب چِراغَک، چِراغینِه، کاوُنِه، چِراغَک، شَب تاب