جدول جو
جدول جو

معنی رخ افروز - جستجوی لغت در جدول جو

رخ افروز
(دخترانه)
روشن کننده چهره، شادی آور
تصویری از رخ افروز
تصویر رخ افروز
فرهنگ نامهای ایرانی
رخ افروز
سرخ روی، زیبا روی
تصویری از رخ افروز
تصویر رخ افروز
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

آنکه چهره خویش نماید، روز هفتم از ماههای ملکی، دستینه ای که آنرا چهار تو مانند ریسمانی تابیده باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رخ فروز
تصویر رخ فروز
((رُ فُ))
آن که چهره خویش نماید، روز هفتم از ماه های ملکی، دستینه ای که آن را چهارتو مانند ریسمانی تابیده باشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دل افروز
تصویر دل افروز
(دخترانه)
شاد و خرم، محبوب، معشوق، موجب شادی، موجب خوشی دل، از شخصیتهای شاهنامه، نام سرداری ایرانی درسپاه کیخسرو پادشاه کیانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شب افروز
تصویر شب افروز
(دخترانه)
ماه، زیباروی، درخشنده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دل افروز
تصویر دل افروز
دلشاد کننده، افروزنده دل، خرمی بخش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل افروز
تصویر گل افروز
(دخترانه)
فروزنده گل، مرکب از گل + افروز (افروزنده)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از روزافروز
تصویر روزافروز
تابناک، روشنگر، روشنی بخش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شب افروز
تصویر شب افروز
هر چیزیکه در شب درخشندگی دارد هر چه در شب درخشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دل افروز
تصویر دل افروز
کسی یا چیزی که دل را شاد و روشن سازد، روشن کنندۀ دل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شب افروز
تصویر شب افروز
ویژگی هر چیزی که در شب درخشندگی و روشنایی داشته باشد، ماه،
کرم شب تاب، حشره ای باریک و زرد رنگ از خانوادۀ سوسک که مادۀ آن از زیر شکم خود نور می تاباند، شب فروز، یراعه، ولدالزّنا، کمیچه، آتشک، آتشیزه، کرم شب افروز، شب چراغک، چراغینه، کاونه، چراغک، شب تاب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شب افروز
تصویر شب افروز
((شَ اَ))
هر چیز که در شب روشنایی داشته باشد، کرم شب تاب، ماه دهم از سال ملکی
فرهنگ فارسی معین